کنار پیاده رو می ایستد.

و همه رد میشوند.

میگن یه آقایی ایستاده بوده همینجا

کجا

هر روز

شناسنامه خالی-صفحات خالی

کجای زندگی خالی نیست

هر روز یکی رد میشود و مردی ایستاده و نگاه میکند.من میگم اینجا هیچکسی نیست نظرت چیه

چرا هست

نه کو من که کسی رو نمیبینم

ته همین خیابون بن بست همینجا که میگن ایستاده بوده میخوره به کجا

به هیچ جا یه تراس

نه اونجا کسی نمیشینه

کوچه بن بسته آخرش برگشت همین خط پیاده رویه

چرا کنار همین جا درست همینجا ایستاده

اصلان من این حرفو قبول ندارم.که میتونه کسی به ایسته رو خط پیاده رو.نه حالا رو خط دقیقن

شما حساب کن اصلان پیاده رو نیست.

پس چی هست؟

عابر پیاده ان روی خط رو

کجای عابر پیاده نوشته برو

چرا دیگه صد متر برو عقب

خب حالا صد متر بیا جلو

نگاه کن چقدر افق فکرت فرق میکنه به پیاده رو

منکه افق ندیدم تو پیاده رو بره

اگه بخوای افقم رو خط بره باید پیاده بری تا برسی

به کجا

همینجا میرسی

اون پیرمرده رو میبینی

خب که چی

اون همونیه که همینجا وامیسته رو خط پیاده رو

دیدی اگه صد متر بری عقب بیای جلو میبینی!

افق ما همیشه همینجوریه باید نگاه کنی تا برسی

مگه پیرمرده کیه

میگن شبا میاد همینجا بعضی عصرها میره از خط عابر رد میشه باز بر میگرده

خب اینکه نکته قابل توجهی نداره

چرا دیگه

برو بشین کنارش حرف بزن

من رفتم یبار خب چی گفته

گفته برو حوصلتو ندارم

چیش پند آموز بوده

اینکه حوصله هیچکی رو نداره

پندش کجایه دقیقن

آهام دیگه پندش اینه که افق دید من و تو با اون فرق داره

اون حوصله هیچکی رو نداره ولی منو تو حوصله همه رو داریم

پس چرا داره با اون باقالی فروشه که رو برو دقیقن همونجایه حرف میزنه

چون باقالی فروشه که لبو هم میفروشه پسرشه

حوصله اون رو داره

چرا

چون اون باقالی دوست داره

پسرشم سرکه زیاد میزنه

تو از کجا میدونی

خب من تو خط بودم دیدم

خط کجا

استوا خب همینجا

سرکه زیاد میزنه براش برا همین حوصلشو داره

یعنی اگه سرکه نزنه حوصلشو نداره

نه من دیدم سرکه کم میزنه حرف نمیزنه

سرکه به حرف چه ربطی داره

سرکه گاهی به حرف زدن ربط داره بستگی داره افق دید اون آدمو بنگری

رو خط عابر پیاده همه رد میشن ولی هر کسی نمیتونه رد بشه و بره بشینه

سرکه تو باقالی بزنه و بعد حرف بزنه اگه سرکشم کم بزنه حرف نزنه

چرا من اگه لبو بریزه برام حرف میزنم

منتها خب باید 5000 تومن هم خرج کنی

مگه چه حرفی داره برا گفتن

بعد ممکنه راز پیرمرد رو بهت بگه

مگه پیرمرده راز داره

حتما داره

چه رازی

اینکه چرا رد میشه همش از همینجا

چرا از جای دیگه رد نمیشه

خب ممکنه خونش همینجا باشه یا گفتی پسرشه حتما میاد پسرشو ببینه

نه پسرش همیشه اینجا نیست

گاری باقالی همیشه اینجا نیست

حالا چکار داری به اینها ولش کن

نه دیگه باقالی توش رازی هست که توی زندگی اون پیرمرده جریان داره

چه رازی تو باقالی هست

اینکه باقالی های این مرده خیلی عجیبه وقتی میخوری دوباره هم میای میخوری

خب حتما خوشمزست

نه افتضاحه خامه بیشترش سرکشم مزه بیشتر آب میده نصفش قاطیه

خب پس چرا میان اینقدر میخورن

خب رازش همینه دیگه که چرا منم همش میام همینجا باقالی میخورم

خب شاید باقالیش رو بعضی موقعا خوشمزه درست میکنه

نه چند دفعه خوردم افتضاح بوده

خب چرا نمیری جای دیگه باقالی بخوری

خب برو بخور بعد میفهمی

خیل خب میرم

سلام آقا

سلام بهبه چقدر شما خوش تیپی وقتی دیدمتون گفتم حتما گانگسترید

واقعن لباستون قشنگه مارکه

بله مارکه

سلام حاج آقا

حاج آقا باباته

چرا

من مکه نرفتم

مکه هم برم حاجی بهم بگن همینو میگم

چرا

چون حاجی شدن کار سختیه

چرا سخته

هنوز جوونی کلت بوی سبزی دلمه میده

قبلان قورمه میداد

اون قدیما بود الان دلمه ای مده

مگه شما هم رو خط مد هستید

بله جورابم همش پاره هست

اون که مد نیست خانومتون بدید بدوزه میاد رو فرم

من خانم نداشتمو ندارم من آقام

مگه من گفتم خانم هستید

نه پسرجان من نگفتم که من خانم یا آقام چرا حرف میزاری تو دهن آم

خب شما آقا هستید دیگه یک آقای محترم

مگه آقا غیر محترمم داریم

بله همین دوستم یک آقایه غیر محترمه

چرا؟!

چون میگه اینجا باقالی هاش خامه

ای نامرد چرا میگی

من نگم خودش میفهمه باقالیاش خامه

کی گفته باقالی من خام پزه خیلی هم جاافتادست بخورید امتحان کنید بعد نظر بدید

یک ظرف بریز

میشه 5 تومن

در نمیرم

نه اول تصفیه بعد باقالی

خب 5 تومن بیا

چند لحظه واستا پر سرکه کم سرکه

پر سرکه

جوون سرکه دوست داری

بله

منم دوست دارم

مخصوصن باامیک

اه چه با کلاس ایتالیایی هستید

داغون هر کی باامیک بخوره میشه ایتالیایی

نه گفتم تو سن و سال شما باامیک فکر کردم میگید سرکه مشت قربون

مشت بله قربون ولی مشت نه

آهام همون باامیک خوبه

فکر کردید خودتون موهاتون سیاهه فقط یاد دارید

نه خب متدش یکمی دور از ذهن میومد

تو اصلان تا حالا غذای اصل خوردی

غذای اصل چیه دیگه

آهام دیگه نخوردی

اینایی که شما جوونا میخورید همش فست فوده

روغن بعدشم اصل نیست

کی گفته

چرا دیگه همبرگر اصل خوردی

بله

نه دیگه فکر میکنی خوردی

تا حالا فیلم دیدی

بله فیلم من قناری چرا نداری

برو بابا هیچکاک نگاه کن عمووووو

هیچکاک شنیدم فازتون بالاست ها

فاز تو پائینه خان دایی

شما چند سالتونه

من آواز 15 سال دارم

آهام دیدم خیلی قشنگه

چی همون دیگه

تو تا حالا آواز اصیل گوش دادی

اصلان موسیقی چی گوش میدی

وقتی آسمون رفتی چرا اینقده غم داشت

برو بتهوون موتسارت برو هیچکاک فیلماشو نگاه کن برو غذای اصل بخور

همین باقالی که الان داری میخوری غیر اصله

نه خیلی خوشمزست

مگه پسرتون نیست

خب باشه مگه من وزن میکنم ببینم پسرمه بهت بگم خوبه یا بد

من وزنم رو کیفیت کارشه که میدونم افتضاحه

پدر جان اگه بده چرا میای پس پیش من میخوری

برا اینکه هر کی میاد بهش بگم چقدر افتضاحی

خب مشتری هامو میپرونی

من مشتریتو میپرونم بهتره تا فحش بخورم صبح تا شب

هی بگن دیگه میدونی

خب کار من اصلش سمبوسه بوده

خب پسرجان سمبوسه بپز بده دست مشتری

خب سمبوسه نمیصرفه دیگه بعدشم الان سرد شده باقالی طالبشن

خب سرد بشه مگه سمبوسه سرده

تازه سمبوسه هم اصل نیست سمبوسه نخوردید

ببخشید شما میگید اصل اصل مارو مهمون کنید به یه اصل

بیا پسرجان این ساندویچ پنیره بخور نظرتو بگو تو پلاستیک تمیز

ممنونم پنیرم شد دعوت

بخور حالا

خیل خب اصرار میکنید چشم

وای چه طعمی داره چه سبزی خوش بو و معطریه

خب اصل چیه

همینه همین

خب من برا ساندویچ پنیر نگفتم برا این گفتم که بفهمی اصل چیه

پنیر و سبزی خوردی تا حالا

زیاد اصلان این مزه ای نیست

شما از کجا پنیر سبزی خرید میکنید

از هیچ جا

خودم درست میکنم.خودمم میکارم برداشتم میکنم

یعنی همه چی رو میکارید

من اصل هر چی رو قبول دارم

من اگه واستم باقالی درست کنم حوصله میکنم.نه زود بپزه که بدم دست مشتری

بعد بفهمه خام بوده اصلان زیر شعله زیاد

جا نیفتاده

سوپم با قلم بخور پسرجان

سوپ بدون قلم مثل آب حوض میمونه که بهش چیزی اضافه کنن

اما سوپ قلم نمیزاره زود پوکی استخوون بگیری

جا افتاد پسرجان

بله البته من سوپ خوردم سوپ قارچ

کجا

کافی شاپ چقدر از این ورا

برا همینم هست که درست اصلو نمیفهمی

خب من ذائقه ام اینجوریه اسنک دوست دام

اسنک.کالباس.سوسیس

اینا شد غذا

پس غذا چیه

غذا,,آبگوشت با دمبله قزک نه زود زیر گاز روشن جانیفتاده

دوستم میگفت شما حوصله هیچکی رو ندارید باهاش حرف بزنید

چرا حوصله دارم .میدونی حوصله حرف های الکی رو ندارم

حرف الکی چیه

حرفای بیخود

چه حرفایی

همین حرفایی که بعضن میزنن نمیدونم برند لباست چیه نمیدونم فلان

برند لباس که شما فازتون بالایه خوبه که

برند لباس من نیست نگرد برند مرند نداره خیلی وقته میپوشم

چطوری نگهداشتید که نپوکیده

آهام نترکیده چون نتردمش باهاش درست تا کردم

مگه شما همیشه رو خط عابر پیاده نیستید

کی گفته

خیلیا

من همیشه رو خط عابر پیاده نیستم

من همیشه رد میشم

خب چرا

چون دوست ندارم برم خیابون بالاتر

چرا

چون خط واسه من همین عابر پیاده هست

من با اون عابر پیاده ها کاری ندارم

چرا

چون عابر پیاده همیشه سوار میشه میره

اما اینجا عابراش رو میشناسم

مگه همه آدما فقط از این جا میرنو میان خیلیاشون میرن سوار میشن نمیان

خب دیگه میگم نمیفهمی همینه

دست شما درد نکنه یعنی نفهمم

نه دیگه فرق موی سیاه و سفید همینه

وقتی 60 سال از این عابر رد بشی

خاکی باشه آسفالت باشه رد بشی

سیل باشه.طوفان باشه آروم باشه رد بشی

میفهمی چرا همش از اینجا رد بشی

تازه چهل سال دیگشم نگفتم

پس تازه اول چهل چهلیتونه

بله گفتم دیگه من آواز 15 سال دارم

بقیشم حساب نکردم

شما زن ندارید بچه از کجا دارید

آهام فضولی دیگه

نه فضول نیستم

آخه مگه این پسرتون نیست شما که ازدواج نکردید پسر از کجا

از تو لپ لپ

وای چقدر شما بامزه اید

پسرجون هر پسری پسر خود آدم نمیشه مگر آدم بشه

چجوری

اینکه بفهمه باقالی خام دست مشتری نده

برا همینه که همه دوست ندارن من باشم کنار اون خطی که عابر میگن اصلان نیستم میگن هستمو

اینها

چرا

چون من میزنم تو برجکشون

رک میگم

آدما دوست دارن تعریف کنی بعضن ازشون

خیلی بعضن

ولی من عیبشونو میگم تا درست بشن

مثلان بفهمن وقتی دهنشون پر هست حرف نزنن

یا سر جا زدن همو نخورن

یا حق همو نخورن یا اگه این باقالی فروشی که ساکته گوش میکنه دوستت

بفهمن باقالی با تعریف 5 تومنو نخورن تا بره باقالیشو درست کنه

دوستت هی میاد ,,,,,بهش میگه خوش تیپ باز میاد منو میگن نیستم تو عابرا بعضی ها هم میگن هستم

ته همین کوچه بن بست اگه بری باز بر میگردی اما اگه بدونی بن بسته بری پشت سرت میان

بعدم بر میگردن اما اگه درست نگاه کنی بری از کوچه روبرو دیگه به بن بست نمیخوری چون از اینجا که نگاه کنی بن بست نیست

ولی این بن بسته آدما میگن بریم تهش شاید باز باشه در حالی که میبینن تهش بن بسته

حالا پشت سرتو نگاه کن دوستت نیست

اون گاری رو هم نگاه کن داره میره فاصله بگیره از من

حالا تو چرا موندی

خب شما حرف درستو میگید من واسه همین موندم

تو هیچی نمیفهمی

برو آقا حوصله داری من رفتم

چی شد رفتی تو هم اگه داری میری گوش کن اونی که همه چی میفهمه فقط خداست ما هممون نیستم ولی اون بوده هست

نیستی ما همینه که فکر میکنیم هستیم همین برو بسلامت

=======================

نویسنده-حسام الدین شفیعیان

شهریور 1399

قصه مردی که هست اما نیست...

قطار شماره 123/داستان شماره4/

داستان شماره 1 قطار شماره 123

رو ,خب ,تو ,باقالی ,پیاده ,اون ,عابر پیاده ,رو خط ,چرا چون ,پیاده رو ,نگاه کن

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

20765629 دادرسی کیفری اطفال و نوجوانان بزهکار موسسه حرف آخر سفـره خاتـون در پرانتز دیگ سنگی nasymebaran panjarehitwood مرجع دانلود طرح درس خلاصه کتاب روش های تحقیق در علوم رفتاری زهره سرمد و بازرگان بهترین شعرهای انتخابی من